پرونده پژمان جمشیدی؛ بحث اتهام "تجاوز" و فشار بر قربانیان
Update: 2025-10-22
Description
خبر بازداشت پژمان جمشیدی، بازیگر مشهور، به اتهام "تجاوز جنسی" بار دیگر به بحث درباره آزارهای جنسی در سینمای ایران، حمایت از قربانیان و عدالت در پروندههای تجاوز دامن زده است. در همین رابطه با دو کارشناس گفتوگو کردهایم.پژمان جمشیدی، بازیگر شناختهشده سینما و تلویزیون و بازیکن سابق تیم ملی فوتبال ایران، به اتهام "تجاوز به یک زن" در مرکز توجه افکار عمومی قرار گرفته است.
ماجرا از آنجا آغاز شد که رسانههای داخلی ایران در روز سهشنبه ۲۹ مهر (۲۱ اکتبر) خبر بازداشت یک "چهره مشهور" را به اتهام تجاوز جنسی منتشر کردند. ساعاتی بعد نام پژمان جمشیدی در فضای مجازی و رسانهها به عنوان فرد متهم مطرح شد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
خبرگزاریهای ایران نوشتهاند که قربانی "یک زن جوان حدودا ۲۰ ساله و هنرجوی بازیگری است و متهم به او وعده داده بوده که "میتواند او را وارد یک پروژه کاری کند."
آنگونه که از قول این زن جوان در رسانهها آمده است، متهم به بهانه "رساندن او به مقصد" او را "سوار خودرو کرده و سپس با اجبار به خانهاش برده و در آنجا با بستن دست و پایش به او تجاوز کرده است."
در ادامه، رسانههای رسمی گزارش دادند که پژمان جمشیدی به زندان قزلحصار و بخش قرنطینه واحد ۳ (ویژه متهمان جرایم سنگین مانند قتل و تجاوز) منتقل شده است.
این در حالی است که برخی منابع ادعا کردهاند این نخستینبار نیست که او با چنین اتهامی مواجه میشود و پیشتر نیز شکایتی مشابه علیه او مطرح شده که "با همکاری وکیل و تطمیع شاکی با پول، مختومه شده است."
مامک جمشیدی، خواهر پژمان جمشیدی، با بازنشر استوری اینستاگرام تهیهکننده فیلم "قسطنطنیه" و از نزدیکان پژمان جمشیدی، خبر بازداشت برادرش را رد نکرده است. در این متن نوشته شده که "هنوز هیچ اتهامی علیه او به اثبات نرسیده و تمام موارد مطرحشده فعلا در حد ادعاست."
جزئیات بیشتر از این پرونده و هویت شاکی به دلایل قانونی اعلام نشده، اما انتشار این خبر واکنش گسترده افکار عمومی را به همراه داشته است.
در جامعهای که قربانیان تجاوز به جای حمایت، اغلب با فشار و اجبار برای سکوت مواجهاند، این بار نیز انگشت اتهام تا حدودی به سوی "قربانی" نشانه رفته است و اظهارنظرهایی مبنی بر "حفظ آبروی آقای بازیگر" را میتوان در رسانههای داخلی ایران و شبکههای اجتماعی خواند.
سمانه سوادی، حقوقدان و کنشگر برابری جنسیتی، به دویچه وله فارسی میگوید، حجم "قربانینکوهی" بسیار بالاست، اما پس از جنبش "میتو" و انقلاب "زن، زندگی، آزادی" همدلی بیشتری با قربانی وجود دارد، اما به هیچ عنوان هنوز نزدیک به آن چیزی که باید باشد نیست.
او تاکید میکند که به عنوان یک فعال حقوق زنان "ترجیح میدهد در کنار زن قربانی بایستد"، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. او میافزاید: «میدانم اگر خلاف آن ثابت شود در کنار آن زن ایستادن قابل جبران است. آبروی مردان به واسطه آزار حتی وقتی که آزارگرند نمیرود، چه رسد به وقتی که کسی به آنان انگی زده باشد. اما آزاری که یک زن بازمانده میتواند از عدم همراهی جامعه ببیند بسیار غیرقابل جبران خواهد بود.»
صبا آلاله، روانتحلیلگر سیاسی و اجتماعی، نیز در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید در شرایطی که فرد مشهور است، شرایط هم از جهت واکنشهای مردم و هم برای قربانی پیچیدهتر میشود. انگار جامعه دچار تضادی بین "چهره محبوب" و "چهره متهم" قرار میگیرد.
این روانشناس بالینی میافزاید: «ما همیشه متهم را چهرهای خلافکار و مجرم میدانیم، اما وقتی میخواهیم چهره محبوب را با چهره متهم آمیخته کنیم، دچار تضاد میشویم. به همین دلیل انکار میکنیم و زورمان به فرد آزاردیده میرسد و تخلیه هیجانی روی قربانی صورت میگیرد. اثر چنین کاری روی فرد قربانی، احساس بیقدرتی چندگانه است. یعنی نه تنها از نظر فردی و جسمی و روانی، بلکه از نظر اجتماعی نیز احساس بیقدرتی، ضعف و بیپناهی میکند که بدون حمایت در برابر یک سیستم بزرگ قرار گرفته است و این احساس نابرابری و تبعیضی، درماندگی شدید به او میدهد.»
سمانه سوادی در پاسخ به استدلالهایی درباره "حفظ آبروی مرد متهم" تصریح میکند: «امروز همه نگرانند که ای وای آبروی مرد بازیگر چه میشود؟ در حالی که نگاه شخص من به عنوان فعال حقوق زنان، این است که آن زن بازمانده، زنی که به او تجاوز شده و کامنتهای قربانینکوه را میخواند چه بر سرش میآید؟ باید با این واقعیت روبرو شویم که در جامعهای که مردان آزارگر، هزینه چندانی نمیدهند، آقای خواننده همچنان کنسرتهایش میفروشد، با آقای هنرمند همچنان مصاحبه میشود، متجاوز سریالی همچنان در خیابانهاست، در اپهای دیتینگ هست و دارد با زنان دیت میکند، باید به آدمها حق داده شود که بیشتر نگران آن زن باشند.»
اشاره این فعال حقوق زنان به افشاگریهای متعددی است که در سالهای اخیر درباره آزارهای جنسی از سوی برخی مردان مشهور در زمینه هنر، موسیقی و سینما منتشر شد، اما تنها پس از مدت کوتاهی این افراد به فعالیت عادی بازگشتند. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است و عملا به باور فعالان حقوق زنان، قربانیان به حاشیه رانده شدهاند.
بیشتر بخوانید: واکنشها به اقرار محسن نامجو به آزار جنسی و پوزش او
در سال ۱۴۰۱ به دنبال افشاگری سمیه میرشمسی، دستیار کارگردان، و مطرح کردن اتهام علیه فرهاد اصلانی، بازیگر مشهور سینمای ایران، بیش از ۸۰۰ سینماگر زن بیانیهای در اعتراض به "خشونت و باجگیری جنسی" در محیط سینما و تئاتر ایران منتشر کردند و خواستار پیگیری شدند.
در یکی از جنجالیترین پروندههای تجاوز در سالهای اخیر، کیواناماموردی، متهم به تجاوز به دهها زن، با شکایت ۳۰ زن محاکمه و با اتهام "فسادفیالأرض" به اعدام محکوم شد، اما این حکم در یک روند فرجامخواهی لغو شد و سپس قرار بازداشت او به قرار وثیقه ۲۰ میلیارد تومانی تبدیل و اماموردی در آذرماه ۱۴۰۳ آزاد شد. اولین جلسه رسیدگی به اتهامات او مردادماه ۱۴۰۴ برگزار شده است.
سمانه سوادی با اشاره به اینکه در پرونده اماموردی، برخی از آزاردیدهها مجبور شدند با انتشار یک بیانیه اعلام کنند که خواهان اعدام نیستند، میگوید: «سیستم قضایی جمهوری اسلامی چنان کار را برای زنان، برای قربانیان سخت کرده که آنها را اساسا در یک معذوریت اخلاقی میگذارد. زنی که آزار دیده، زنی که خشونت دیده و در عین حال مخالف اعدام است، در یک دو راهی قرار میگیرد که از سویی باید آن سیستم قضایی را بپذیرد و از سوی دیگر میداند که اگر ثابت شود ممکن است فرد در خطر اعدام قرار بگیرد.»
این کنشگر برابری جنسیتی، افشاگری و حقخواهی در چنین سیستم قضاییای را بار سنگینی بر دوش قربانیان و بازماندگان توصیف میکند که بسیار ناامیدکننده است: «متاسفانه مسئله آزاد شدن کیوان اماموردی و همینطور مسئله هزینه ندادن سایر کسانی که آزارگر و خشونتگر بودهاند، میتواند از جهتی یک ناامیدی را به جامعه تزریق کند که در این سیستم، در این چارچوب اساسا آزارگر و خشونتگر قرار نیست هزینهای پرداخت کند.»
موانع و مشکلات در برخورد با آزارهای جنسی
سمانه سوادی، در پاسخ به پرسش دویچه وله فارسی در خصوص موانع اصلی در برخورد با آزار و تجاوز جنسی، میگوید از دو منظر میتوان به موانع نگاه کرد؛ یکی موانع فرهنگی و دیگری موانع قانونی.
به گفته او "موانع فرهنگی شامل همه دنیا میشود"، اما هر چقدر کشور و فرهنگی مردسالارتر و بنیادگراتر باشد، موانع بیشتر در آنها نمود پیدا میکند. به این دلیل که «جامعه شدیدا علاقه دارد مسئله تجاوز و آزار را به نوع پوشش و نوع برخورد زنان نسبت دهد و بگوید دلیل تجاوزها و آزارها خود زنان هستند و آنها خودشان میخواستند و اساسا آزاری رخ نداده است.» یا اینکه موضوع اخاذی و تهمت زدن به مردان را مطرح کنند که به گفته سوادی، بر اساس آمار، تعداد ادعاهای کذب مبنی بر تجاوز و آزار، بسیار کم و چیزی بین ۲ تا ۵ درصد است.
بیشتر بخوانید: مصاحبه نیویورک تایمز با ۱۳ زن قربانی "تعرض جنسی" آیدین آغداشلو
این کنشگر برابری جنسیتی توضیح میدهد: «کسی که اغلب ادعای مورد آزار قرار گرفتن میکند، آنچنان از سمت جامعه مورد تبعیض قرار میگیرد، تحقیر میشود، انگ میخورد و زندگیاش تحت تاثیر قرار میگیرد که ریسک بسیار بزرگی برای کسی است که بخواهد این دروغ را به جان بخرد برای تهمت زدن به کسی یا خراب کردن زندگی کسی؛ گویی که عمل جنسی عملی است از آن مرد و زنان باید از خدایشان هم باشد که کسی بخواهد با آنان رابطه داشته باشد و همیشه باید پذیرا باشند.»
سوادی معتقد است در مواردی که فرد شهرت، قدرت و ثروتی دارد، اولین نگاه این خواهد بود که "زن باید دلش هم میخواسته که با او باشد"، به این دلیل که به نظر خیلیها عجیب میآید که "این آدمها نیاز به تجاوز داشته باشند."
او علت را اینگونه تشریح میکند: «تجاوز را یک نیاز جنسی قلمداد میکنند و فکر میکنند فرد برای نیاز جنسی تجاوز میکند، در حالی که اینطور نیست. فرد برای نیاز به قدرت طلبی، کنترل کردن، اعمال قدرت و تحقیر، به سلطهگرفتن و سواستفاده کردن تجاوز میکند.»
سمانه سوادی مانع دیگر را "قانون" میداند و میافزاید: «این تکاندهنده است که آزار جنسی و خشونت جنسی در ایران به شکل مجزا از زنای عنف، جرمانگاری نشده است. همانطور که میدانیم رابطه هر دو فردی که محرم نباشند، زنا محسوب میشود و حالا اگر اجبار باشد، زنای به عنف است. یعنی اساسا تجاوز مسئله نیست، بلکه محرمیت دو نفر مسئله است. حالا یا دو نفر محرم هستند که هیچ یا دو نفر محرم نیستند که در آن حالت اگر به زور بوده باشد، جرم است. یعنی قانون نمیگوید اگر دو نفر محرم باشند و رضایت وجود نداشته باشد، آزار و خشونت است.»
به گفته سوادی، در قوانین ایران "مسئله رضایت نیست بلکه شرعیت است" و این یک مانع جدی برای پیگیری حقوقی زنان در موارد تجاوز جنسی است. به این دلیل که زنان میدانند ممکن است گفته شود "زنا" انجام دادهاند.
قربانینکوهی همچون سمی مهلک
صبا آلاله، روانتحلیلگر سیاسی و اجتماعی، میگوید به هیچ عنوان نباید قربانینکوهی کنیم. او پرسشها و جملاتی از جمله "چرا رفت؟ چرا سکوت کرد؟ چرا فرار نکرد؟ وقتی متوجه شد باید واکنش نشان میداد و..." را تماما در راستای سرزنش قربانی میداند که باید از آنها اجتناب کرد.
او میگوید که چنین جملاتی باعث میشود "منبع اصلی آزار و خشونت را رها کرده، به او قدرت بیشتری بدهیم و به سرزنش فرد آسیبدیده بپردازیم و قدرت بیشتری را از او بگیریم."
به باور صبا آلاله، مهم است بتوانیم "با دیدگاهی بدون تحقیر و سرزنش" با مسئله تجاوز جنسی روبرو شویم.
سمانه سوادی نیز یکی از دلایل قربانینکوهی را روانشناختی میداند: «افراد میگویند تقصیر آن زن بوده به این دلیل که از خودشان حمایت کنند و بگویند آن زن چون لباس بد پوشیده است مورد تجاوز قرار گرفته پس من لباس بد نمیپوشم که خودم را حفظ کنم.»
به گفته او، جوامع مردسالار اصرار دارند طوری نشان دهند که گویی اساسا "ذات مرد این است که قدرتطلب باشد و نیاز جنسی افسارگسیخته دارد." در چنین جوامعی بار محافظت بر دوش زنان است.
او توضیح میدهد: «در آموزشها به جای اینکه به مردان آموزش دهیم آزار نرسانند، به زنان میگوییم چگونه مورد آزار قرار نگیرید. دائما مسئلهمان این است که زنها چه بپوشید، چه ساعتی در خیابان بروید یا نروید که مورد آزار قرار نگیرید. تمرکز چندانی روی آزارگر وجود ندارد. به دلیل اینکه متاسفانه بعضیها این را ذاتگرایانه میبینند و فکر میکنند که ذات مردان آزارگر و خشونتگر است و پذیرفتیم و با آن نمیتوانیم کاری داشته باشیم.»
سمانه سوادی با اشاره به "افسانه زن اغواگر فریبکار" اضافه میکند: «خیلیها باورشان بر این است که اساسا هر اتفاقی میافتد، وقتی پای یک زن در میان باشد، میگویند زن فریب داده، اغواگری کرده و یا میخواهد پاپوش درست کند. ببینید که چطور از کلمه پرستو استفاده میشود؛ گویی که زنان همیش
ماجرا از آنجا آغاز شد که رسانههای داخلی ایران در روز سهشنبه ۲۹ مهر (۲۱ اکتبر) خبر بازداشت یک "چهره مشهور" را به اتهام تجاوز جنسی منتشر کردند. ساعاتی بعد نام پژمان جمشیدی در فضای مجازی و رسانهها به عنوان فرد متهم مطرح شد.
اینترنت بدون سانسور با سایفون دویچه وله
خبرگزاریهای ایران نوشتهاند که قربانی "یک زن جوان حدودا ۲۰ ساله و هنرجوی بازیگری است و متهم به او وعده داده بوده که "میتواند او را وارد یک پروژه کاری کند."
آنگونه که از قول این زن جوان در رسانهها آمده است، متهم به بهانه "رساندن او به مقصد" او را "سوار خودرو کرده و سپس با اجبار به خانهاش برده و در آنجا با بستن دست و پایش به او تجاوز کرده است."
در ادامه، رسانههای رسمی گزارش دادند که پژمان جمشیدی به زندان قزلحصار و بخش قرنطینه واحد ۳ (ویژه متهمان جرایم سنگین مانند قتل و تجاوز) منتقل شده است.
این در حالی است که برخی منابع ادعا کردهاند این نخستینبار نیست که او با چنین اتهامی مواجه میشود و پیشتر نیز شکایتی مشابه علیه او مطرح شده که "با همکاری وکیل و تطمیع شاکی با پول، مختومه شده است."
مامک جمشیدی، خواهر پژمان جمشیدی، با بازنشر استوری اینستاگرام تهیهکننده فیلم "قسطنطنیه" و از نزدیکان پژمان جمشیدی، خبر بازداشت برادرش را رد نکرده است. در این متن نوشته شده که "هنوز هیچ اتهامی علیه او به اثبات نرسیده و تمام موارد مطرحشده فعلا در حد ادعاست."
جزئیات بیشتر از این پرونده و هویت شاکی به دلایل قانونی اعلام نشده، اما انتشار این خبر واکنش گسترده افکار عمومی را به همراه داشته است.
در جامعهای که قربانیان تجاوز به جای حمایت، اغلب با فشار و اجبار برای سکوت مواجهاند، این بار نیز انگشت اتهام تا حدودی به سوی "قربانی" نشانه رفته است و اظهارنظرهایی مبنی بر "حفظ آبروی آقای بازیگر" را میتوان در رسانههای داخلی ایران و شبکههای اجتماعی خواند.
سمانه سوادی، حقوقدان و کنشگر برابری جنسیتی، به دویچه وله فارسی میگوید، حجم "قربانینکوهی" بسیار بالاست، اما پس از جنبش "میتو" و انقلاب "زن، زندگی، آزادی" همدلی بیشتری با قربانی وجود دارد، اما به هیچ عنوان هنوز نزدیک به آن چیزی که باید باشد نیست.
او تاکید میکند که به عنوان یک فعال حقوق زنان "ترجیح میدهد در کنار زن قربانی بایستد"، مگر اینکه خلاف آن ثابت شود. او میافزاید: «میدانم اگر خلاف آن ثابت شود در کنار آن زن ایستادن قابل جبران است. آبروی مردان به واسطه آزار حتی وقتی که آزارگرند نمیرود، چه رسد به وقتی که کسی به آنان انگی زده باشد. اما آزاری که یک زن بازمانده میتواند از عدم همراهی جامعه ببیند بسیار غیرقابل جبران خواهد بود.»
صبا آلاله، روانتحلیلگر سیاسی و اجتماعی، نیز در گفتوگو با دویچه وله فارسی میگوید در شرایطی که فرد مشهور است، شرایط هم از جهت واکنشهای مردم و هم برای قربانی پیچیدهتر میشود. انگار جامعه دچار تضادی بین "چهره محبوب" و "چهره متهم" قرار میگیرد.
این روانشناس بالینی میافزاید: «ما همیشه متهم را چهرهای خلافکار و مجرم میدانیم، اما وقتی میخواهیم چهره محبوب را با چهره متهم آمیخته کنیم، دچار تضاد میشویم. به همین دلیل انکار میکنیم و زورمان به فرد آزاردیده میرسد و تخلیه هیجانی روی قربانی صورت میگیرد. اثر چنین کاری روی فرد قربانی، احساس بیقدرتی چندگانه است. یعنی نه تنها از نظر فردی و جسمی و روانی، بلکه از نظر اجتماعی نیز احساس بیقدرتی، ضعف و بیپناهی میکند که بدون حمایت در برابر یک سیستم بزرگ قرار گرفته است و این احساس نابرابری و تبعیضی، درماندگی شدید به او میدهد.»
سمانه سوادی در پاسخ به استدلالهایی درباره "حفظ آبروی مرد متهم" تصریح میکند: «امروز همه نگرانند که ای وای آبروی مرد بازیگر چه میشود؟ در حالی که نگاه شخص من به عنوان فعال حقوق زنان، این است که آن زن بازمانده، زنی که به او تجاوز شده و کامنتهای قربانینکوه را میخواند چه بر سرش میآید؟ باید با این واقعیت روبرو شویم که در جامعهای که مردان آزارگر، هزینه چندانی نمیدهند، آقای خواننده همچنان کنسرتهایش میفروشد، با آقای هنرمند همچنان مصاحبه میشود، متجاوز سریالی همچنان در خیابانهاست، در اپهای دیتینگ هست و دارد با زنان دیت میکند، باید به آدمها حق داده شود که بیشتر نگران آن زن باشند.»
اشاره این فعال حقوق زنان به افشاگریهای متعددی است که در سالهای اخیر درباره آزارهای جنسی از سوی برخی مردان مشهور در زمینه هنر، موسیقی و سینما منتشر شد، اما تنها پس از مدت کوتاهی این افراد به فعالیت عادی بازگشتند. انگار نه انگار که اتفاقی افتاده است و عملا به باور فعالان حقوق زنان، قربانیان به حاشیه رانده شدهاند.
بیشتر بخوانید: واکنشها به اقرار محسن نامجو به آزار جنسی و پوزش او
در سال ۱۴۰۱ به دنبال افشاگری سمیه میرشمسی، دستیار کارگردان، و مطرح کردن اتهام علیه فرهاد اصلانی، بازیگر مشهور سینمای ایران، بیش از ۸۰۰ سینماگر زن بیانیهای در اعتراض به "خشونت و باجگیری جنسی" در محیط سینما و تئاتر ایران منتشر کردند و خواستار پیگیری شدند.
در یکی از جنجالیترین پروندههای تجاوز در سالهای اخیر، کیواناماموردی، متهم به تجاوز به دهها زن، با شکایت ۳۰ زن محاکمه و با اتهام "فسادفیالأرض" به اعدام محکوم شد، اما این حکم در یک روند فرجامخواهی لغو شد و سپس قرار بازداشت او به قرار وثیقه ۲۰ میلیارد تومانی تبدیل و اماموردی در آذرماه ۱۴۰۳ آزاد شد. اولین جلسه رسیدگی به اتهامات او مردادماه ۱۴۰۴ برگزار شده است.
سمانه سوادی با اشاره به اینکه در پرونده اماموردی، برخی از آزاردیدهها مجبور شدند با انتشار یک بیانیه اعلام کنند که خواهان اعدام نیستند، میگوید: «سیستم قضایی جمهوری اسلامی چنان کار را برای زنان، برای قربانیان سخت کرده که آنها را اساسا در یک معذوریت اخلاقی میگذارد. زنی که آزار دیده، زنی که خشونت دیده و در عین حال مخالف اعدام است، در یک دو راهی قرار میگیرد که از سویی باید آن سیستم قضایی را بپذیرد و از سوی دیگر میداند که اگر ثابت شود ممکن است فرد در خطر اعدام قرار بگیرد.»
این کنشگر برابری جنسیتی، افشاگری و حقخواهی در چنین سیستم قضاییای را بار سنگینی بر دوش قربانیان و بازماندگان توصیف میکند که بسیار ناامیدکننده است: «متاسفانه مسئله آزاد شدن کیوان اماموردی و همینطور مسئله هزینه ندادن سایر کسانی که آزارگر و خشونتگر بودهاند، میتواند از جهتی یک ناامیدی را به جامعه تزریق کند که در این سیستم، در این چارچوب اساسا آزارگر و خشونتگر قرار نیست هزینهای پرداخت کند.»
موانع و مشکلات در برخورد با آزارهای جنسی
سمانه سوادی، در پاسخ به پرسش دویچه وله فارسی در خصوص موانع اصلی در برخورد با آزار و تجاوز جنسی، میگوید از دو منظر میتوان به موانع نگاه کرد؛ یکی موانع فرهنگی و دیگری موانع قانونی.
به گفته او "موانع فرهنگی شامل همه دنیا میشود"، اما هر چقدر کشور و فرهنگی مردسالارتر و بنیادگراتر باشد، موانع بیشتر در آنها نمود پیدا میکند. به این دلیل که «جامعه شدیدا علاقه دارد مسئله تجاوز و آزار را به نوع پوشش و نوع برخورد زنان نسبت دهد و بگوید دلیل تجاوزها و آزارها خود زنان هستند و آنها خودشان میخواستند و اساسا آزاری رخ نداده است.» یا اینکه موضوع اخاذی و تهمت زدن به مردان را مطرح کنند که به گفته سوادی، بر اساس آمار، تعداد ادعاهای کذب مبنی بر تجاوز و آزار، بسیار کم و چیزی بین ۲ تا ۵ درصد است.
بیشتر بخوانید: مصاحبه نیویورک تایمز با ۱۳ زن قربانی "تعرض جنسی" آیدین آغداشلو
این کنشگر برابری جنسیتی توضیح میدهد: «کسی که اغلب ادعای مورد آزار قرار گرفتن میکند، آنچنان از سمت جامعه مورد تبعیض قرار میگیرد، تحقیر میشود، انگ میخورد و زندگیاش تحت تاثیر قرار میگیرد که ریسک بسیار بزرگی برای کسی است که بخواهد این دروغ را به جان بخرد برای تهمت زدن به کسی یا خراب کردن زندگی کسی؛ گویی که عمل جنسی عملی است از آن مرد و زنان باید از خدایشان هم باشد که کسی بخواهد با آنان رابطه داشته باشد و همیشه باید پذیرا باشند.»
سوادی معتقد است در مواردی که فرد شهرت، قدرت و ثروتی دارد، اولین نگاه این خواهد بود که "زن باید دلش هم میخواسته که با او باشد"، به این دلیل که به نظر خیلیها عجیب میآید که "این آدمها نیاز به تجاوز داشته باشند."
او علت را اینگونه تشریح میکند: «تجاوز را یک نیاز جنسی قلمداد میکنند و فکر میکنند فرد برای نیاز جنسی تجاوز میکند، در حالی که اینطور نیست. فرد برای نیاز به قدرت طلبی، کنترل کردن، اعمال قدرت و تحقیر، به سلطهگرفتن و سواستفاده کردن تجاوز میکند.»
سمانه سوادی مانع دیگر را "قانون" میداند و میافزاید: «این تکاندهنده است که آزار جنسی و خشونت جنسی در ایران به شکل مجزا از زنای عنف، جرمانگاری نشده است. همانطور که میدانیم رابطه هر دو فردی که محرم نباشند، زنا محسوب میشود و حالا اگر اجبار باشد، زنای به عنف است. یعنی اساسا تجاوز مسئله نیست، بلکه محرمیت دو نفر مسئله است. حالا یا دو نفر محرم هستند که هیچ یا دو نفر محرم نیستند که در آن حالت اگر به زور بوده باشد، جرم است. یعنی قانون نمیگوید اگر دو نفر محرم باشند و رضایت وجود نداشته باشد، آزار و خشونت است.»
به گفته سوادی، در قوانین ایران "مسئله رضایت نیست بلکه شرعیت است" و این یک مانع جدی برای پیگیری حقوقی زنان در موارد تجاوز جنسی است. به این دلیل که زنان میدانند ممکن است گفته شود "زنا" انجام دادهاند.
قربانینکوهی همچون سمی مهلک
صبا آلاله، روانتحلیلگر سیاسی و اجتماعی، میگوید به هیچ عنوان نباید قربانینکوهی کنیم. او پرسشها و جملاتی از جمله "چرا رفت؟ چرا سکوت کرد؟ چرا فرار نکرد؟ وقتی متوجه شد باید واکنش نشان میداد و..." را تماما در راستای سرزنش قربانی میداند که باید از آنها اجتناب کرد.
او میگوید که چنین جملاتی باعث میشود "منبع اصلی آزار و خشونت را رها کرده، به او قدرت بیشتری بدهیم و به سرزنش فرد آسیبدیده بپردازیم و قدرت بیشتری را از او بگیریم."
به باور صبا آلاله، مهم است بتوانیم "با دیدگاهی بدون تحقیر و سرزنش" با مسئله تجاوز جنسی روبرو شویم.
سمانه سوادی نیز یکی از دلایل قربانینکوهی را روانشناختی میداند: «افراد میگویند تقصیر آن زن بوده به این دلیل که از خودشان حمایت کنند و بگویند آن زن چون لباس بد پوشیده است مورد تجاوز قرار گرفته پس من لباس بد نمیپوشم که خودم را حفظ کنم.»
به گفته او، جوامع مردسالار اصرار دارند طوری نشان دهند که گویی اساسا "ذات مرد این است که قدرتطلب باشد و نیاز جنسی افسارگسیخته دارد." در چنین جوامعی بار محافظت بر دوش زنان است.
او توضیح میدهد: «در آموزشها به جای اینکه به مردان آموزش دهیم آزار نرسانند، به زنان میگوییم چگونه مورد آزار قرار نگیرید. دائما مسئلهمان این است که زنها چه بپوشید، چه ساعتی در خیابان بروید یا نروید که مورد آزار قرار نگیرید. تمرکز چندانی روی آزارگر وجود ندارد. به دلیل اینکه متاسفانه بعضیها این را ذاتگرایانه میبینند و فکر میکنند که ذات مردان آزارگر و خشونتگر است و پذیرفتیم و با آن نمیتوانیم کاری داشته باشیم.»
سمانه سوادی با اشاره به "افسانه زن اغواگر فریبکار" اضافه میکند: «خیلیها باورشان بر این است که اساسا هر اتفاقی میافتد، وقتی پای یک زن در میان باشد، میگویند زن فریب داده، اغواگری کرده و یا میخواهد پاپوش درست کند. ببینید که چطور از کلمه پرستو استفاده میشود؛ گویی که زنان همیش
Comments
In Channel